در محضر امام باقر علیه السلام
الصحيفة السجادية / ترجمه و شرح فيض الإسلام ؛ ص80
حضرت امام محمّد باقر عليه السّلام فرمود: مثل حريص و آزمند «بدنيا» مثل كرم ابريشم است كه هر چند پيچيدن ابريشم را بر خود فزونى دهد بيرون شدنش را دور «دشوار» سازد تا آنكه با اندوه بميرد) و تندى غضب و خشم (رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر كه خشم خود را فرو نشاند خدا او را از عذاب و كيفر خود باز دارد) و تسلّط حسد و رشك (بر ديگران كه آن آرزوى زوال نعمت است از ديگرى براى خود، و چنين آرزويى چه اظهار شود چه نشود حرام است بر خلاف غبطه چون غبطه آنست كه آرزو دارد مانند نعمت ديگرى برايش باشد بى آنكه زوال نعمت را از او بخواهد، حضرت صادق عليه السّلام فرمود: حسد ايمان را ميخورد چنانكه آتش هيزم را ميخورد) و سستى صبر و شكيبائى (در كار دنيا و آخرت، حضرت امام محمّد باقر عليه السّلام فرمود: پدرم علىّ ابن الحسين عليه السّلام هنگام وفات مرا بسينه گرفت و فرمود: پسرم تو را وصيّت و سفارش ميكنم بآنچه پدرم هنگام وفاتش مرا بآن وصيّت كرد بآنچه پدرش باو وصيّت كرده: يا بنىّ اصبر على الحقّ و ان كان مرّا يعنى اى پسرم
بر آنچه حقّ و درست است شكيبا باش هر چند آن حقّ «در نظر تو» تلخ باشد» و كمى قناعت و خرسند نبودن بكمى قسمت و بهره خود (حضرت صادق عليه السّلام فرمود: در توراة نوشته شده: پسر آدم باش همچنانكه ميخواهى، همانطور كه ميكنى جزا داده ميشوى، كسيكه بكمى رزق از جانب خدا راضى و خوشنود باشد خدا كمى عمل را از او ميپذيرد، و كسيكه بكمى از حلال راضى شود قوت و خوراكش آسان و كسب و پيشهاش پاكيزه و از حدّ و مرز معصيت بيرون گردد) و سوء خلق و بد خوئى (حضرت صادق عليه السّلام فرمود: بد خلق خود را بمشقّت و سختى مياندازد، و از آن حضرت پرسيدند: خلق نيكو چيست؟ فرمود: خود را هموار نما و سخنت را پاكيزه و برادرت را بخوشروئى ملاقات كن) و افراط (تجاوز از حدّ) خواهش نفس، و غلبه حميّت (نكوهش شده كه آن را عصبيّت و طرفدارى از نا حقّ گويند، و آن از لوازم خشم و سرفرازى و خود خواهى است، از حضرت علىّ ابن الحسين عليه السّلام عصبيّت را پرسيدند، فرمود: عصبيّتى كه دارنده آن گناهكار بشمار ميرود آنست كه شخص مىبيند بدهاى قوم خود را بهتر از نيكان قوم ديگران. و امّا حميّت پسنديده شده را غيرت «مردانگى» مىنامند، و آن در حفظ دين و مذهب حقّ يا در مال يا در اهل و ناموس يا در وطن و شهر بكار ميرود كه از مكارم اخلاق و محاسن اعمال است)-] [2 و از پيروى هوس (امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: ترسناكترين چيزيكه بر شما ميترسم دو چيز است: پيروى از هواى، و آرزوى دراز، امّا پيروى از هوى شخص را از حقّ باز ميدارد، و امّا آرزوى دراز آخرت را از ياد ميبرد) و مخالفت هدايت و رستگارى (آنچه را كه خدا و رسول و ائمّه اطهار عليهم السّلام فرمودهاند) و خواب غفلت (كه خداى تعالى رسول خود صلّى اللّه عليه و آله را
از آن نهى نموده و فرموده «س 7 ى 205»: وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلِينَ يعنى و از كسانى كه بى خبرند مباش) و اقدام بر تكلّف و كار با مشقّت (كه انسان را برنج آورده و خسته و بيزار نمايد خواه در كار دين و خواه در كار دنيا) و اختيار باطل بر حقّ، و مداومت بر گناه، و كوچك شمردن معصيت و نا فرمانى، و بزرگ داشتن طاعت و بندگى-] [4 و از اينكه ستمگرى را كمك كنيم (كه حرام است هر چند در كار مباح و روا باشد مانند جامه دوختن يا مسجد ساختن براى او، در قرآن كريم «س 11 آیه 113» فرمايد: وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ يعنى بسوى ستمگران نرويد و آنان را دوست نداشته باشيد كه شما را آتش خواهد گرفت و «آن هنگام» جز خدا براى شما دوستانى نيست پس يارى نخواهيد شد) يا آنكه ستم رسيدهاى را خوار گردانيم (حضرت صادق عليه السّلام فرمود: مؤمنى نيست كه برادرش را خوار كند و بر يارى او توانا باشد جز آنكه خدا او را در دنيا و آخرت خوار گرداند) و آنچه حقّ ما نيست بطلبيم، و در علم (اصول و فروع دين) از روى نادانى سخنى بگوئيم (در قرآن كريم «س 17 ى 36» فرمايد: وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ، إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا يعنى دنبال آنچه
بآن علم ندارى مرو «تا نشنوى مگو شنيدم، تا نبينى مگو ديدم، تا ندانى مگو دانستم» كه گوش و چشم و دل همه پرسيده ميشوند «از گوش ميپرسند چه شنيدى و براى چه شنيدى؟ از چشم چه ديدى و براى چه ديدى؟ از دل چه دانستى و براى چه دانستى؟…»[1]
[1] على بن الحسين، امام چهارم عليه السلام، الصحيفة السجادية / ترجمه و شرح فيض الإسلام - تهران، چاپ: دوم، 1376ش.