سوره مبارکه قدر دلیلی بر وجود پر برکت حضرت مهدی (عحل الله تعالی فرجه)
در سوره مبارکه قدر واژه ««تنزّل» فعل مضارع بوده بر استمرار دلالت دارد. به این معنا کع شب قدر هر سال تکرار می شود و هرسال فرشتگان و روح با امر نازل می شوند پس باید کسی با عظمت روحی و وسعتی فراتر از سایر انسان ها در زمین باشد تا فابلیت دریافت امر الهی از فرشتگان را داشته باشد و آن شخص عظیم الشأن هما وجود ذی جود و مبارک امام زمان، مهدی موعود علیه السلام است.
امام جواد از امام صادق از پدرشان علیهم السلام نقل فرموده است:
، فرمود: شيعيان ما اگر به مخالفين ما (اهل سنت) بگويند: خداى عز و جل به پيغمبرش مي فرمايد، «انا انزلناه فی لیلة القدر…»ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم…(كه معنى آيات اين است: تو چه دانى كه شب قدر چيست؟، شب قدر از هزار ماه بهتر است، در شب قدر فرشتگان و جبرئيل به اجازه پروردگار خود، براى هر مطلبى نازل می شوند و تا دميدن صبح آنچه نازل مى شود سلام است [براى هر مطلب سلامتى تا سپيده دم نازل می شوند].
آيا رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله چيزى مي دانست كه در آن شب نداند و در غير آن شب هم جبرئيل عليه السلام براى او نياورد؟ (يعنى آيا پيغمبر علمى از غير طريق وحى هم داشت؟) مخالفين خواهند گفت: نه،
به آنها بگو: آيا آنچه را پيغمبر مي دانست، جايگزينى براى اظهارش داشت؟ (يعنى راهی داشت كه دعوتش را تبليغ نكند؟) خواهند گفت: نه،
به آنها بگو: آيا در آنچه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله از علم خداى- عز ذكره- اظهار مي كند (و به مردم مي گويد،) اختلافى هست؟ اگر گويند: نه.
به ايشان بگو: پس كسى كه بر مسند حكم خدا نشسته و در حكمش اختلاف هست (مانند اجتهادات متناقص اهل سنت) آيا مخالفت پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله كرده است؟ خواهند گفت: آرى و اگر بگويند: نه، سخن اول خود را باطل كرده اند (كه گفتند: علم پيغـمبر تنـها از طريق وحى و مأخـوذ از علم بى اختلاف خداست).
سپس به آنها اين آيه را تذكر بده (7 سوره 3) «تأويل قرآن را جز خدا و راسخين در علم نميدانند» اگر بگويند: راسخين در علم چه كسانند؟ بگو: كسى كه در علمش اختلاف نيست، اگر بگويند: او كيست؟
بگو: پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله داراى اين علم بود، ولى آيا پيغمبر علم خود را تبليغ كرد يا نه؟ اگر بگويند: تبليغ كرد، بگو: آيا پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله که وفات كرد، جانشين پس از او، آن علم بى اختلاف را مي دانست؟ اگر بگويند: نه، بگو: جانشين پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله (مثل خود پيغمبر از جانب خدا) مؤيد است و نيز پيغمبر جانشين خود نكند، جز كسى را كه به حكم او حكم كند و در همه چيز مانند او باشد، جز منصب نبوت و اگر پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله كسى را جانشين علم خود معين نكند، كسانى را كه در پشت پدرانند و پس از او به دنيا مى آيند ضايع كرده (و بدون رهبر دينى گذاشته) است. (پس از تمهـيد اين مقدمات، چنين نتيـجه مي گيريم كه جانشين پيغمبر بايد مثل خود او عالم به تأويل قرآن و مصون از خطا و اشتباه بوده، اختلاف در حكم و فتوى نداشته باشد و مؤيد از طرف خدا باشد.
اگر به تو بگويند: علم پيغمبر تنها از قرآن بود (و از راه ديگرى در شب قدر برايش علمى پيدا نمي شد) تو به آنها بگو: (همان قرآن در سوره 44 می فرمايد) «حم قسم به اين كتاب روشن كه ما آن را در شبى مبارك نازل كرده ايم، ما بيم دهنده ايم (سپس مي فرمايد: در آن شب هر امر محكم و درستى فيصل داده شود، فرماني است از جانب ما، همانا ما فرستنده رسولانيم»
اين آيه دلالت دارد كه علم پيغمبر و جانشينانش در شب هاى قدر زياد مى شود، زيرا فيصل دادن هر امر محكم به آنها ابلاغ مى شود) اگر به تو بگويند: خداى عز و جل اين امر را جز به سوى پيغمبر نمی فرستد، تو بگو: آيا اين امر محكم كه فيصل داده مى شود و توسط فرشتگان و جبرئيل فرود مى آيد آنها از آسمانى به آسمانى نزول كنند يا از آسمان به زمين؟ اگر بگويند: تنها از آسمانى بآسمانى نزول كنند، (درست نيست) زيرا در آسمان كسى نيست كه از اطاعت بمعصيت گرايد (و فيصل دادن در مورد گناه و طغيان و اختلافست) و اگر بگويند: از آسمان به زمين آيند و اهل زمين به فيصل دادن احتياج زيادى دارند، تو بگو: پس ايشان چاره اى جز اين دارند كه سيد و بزرگترى داشته باشند و نزدش محاكمه كنند؟.
اگر بگويند: خليفه وقت حاكم ايشان است، تو بگو (256- بقره) «خدا سرپرست كسانى است كه ايمان آوردند، ايشان را از تاريكي ها به سوى نور می برد- تا آنجا كه می فرمايد-: در دوزخ جاودانند». به جانم قسم كه در زمين و آسمان، سرپرستى از طرف خداى- عز ذكره- نيست، جز اين كه مؤيد است و كسى كه تأييد شود خطا نكند و در روى زمين دشمنى براى خدا نباشد، جز اين كه بى ياور باشد و هر كه بى ياور باشد، به حق نمی رسد همچنان كه لازمست از آسمان براى مردم زمين فرمان و قانون نازل شود، لازمست حاكمى هم باشد.
اگر بگويـند: آن حاكم را نمي شـناسيم، به آنها بگو. هر چـه می خواهيد بگوئيد، خداى عز و جل نخواسته است كه بندگان را بعد از محمد صلّى اللَّه عليه و آله بدون حجت بگذارد.
كلينى، محمد بن يعقوب، أصول الكافي / ترجمه مصطفوى - تهران، چاپ: اول، 1369 ش، ص355و356.