والدین و تربیت جوانان
3- اهمیت تربیت جوان
به طور کلی مجموع فراز و نشیب زندگی انسان در سه مرحله خلاصه می شود که قرآن کریم آن را به خوبی بیان کرده است: «اللهُ الّذِی خََلَقَکُم مِن ضُعفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بعدِ ضُعفٍ قُوة ً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعدِ قُوةٍ ضُعفًا وَ شِیبَه»[11]؛ ( الله کسی است که شما را از ضعف و ناتوانی آفرید و بعد از ضعف، قوت و توانایی قرار داد، سپس بعد از این دوران، دوباره دوران ناتوانی و پیری فرا می رسد).
طبق آیه ی شریفه، اوج این سه مرحله از عمر، دوران جوانی است که با توانایی و قدرت همراه بوده و برخورداری از تربیت صحیح می تواند آن را جزء مرتفع ترین و عالی ترین دوران زندگی قرار دهد ؛ زیرا که قلب جوان آمادگی پذیرش هر بذری را دارد ؛ چنان که امیرالمؤمنین حضرت علی (علیهالسلام) می فرماید : « إنَّما قَلبُ الحَدثِ کالارضِ الخالیه ما أُلقِیَ فیها مِن شَیءٍ قبلتهُ »[12] ؛ (دل جوان مانند زمین پاک و مهیایی است که هر بذری در آن بیفشانند آمادگی پذیرش آن را دارد).
تربیت خوب می تواند استعدادهای بالقوه ی جوان را به فعلیت برساند ؛ محدوده ی این سنین علی رغم اختلاف نظرها ، طبق روایات از ۱۴ تا ۲۱ سالگی است ، چنان که در حدیثی آمده است :
« الولدُ سیدٌ سبعَ سنینِ و عبدٌ سبعَ سنین و وزیرٌ سبعَ سنین فإن رضیتَ أخلاقَهُ لإحدی عشرینَ و إلا فاضرِب علی جَنبِهِ فَقد أعذرتَ إلی اللهِ تَعالی »[13]؛ ( فرزند هفت سال آقاست ، هفت سال بنده و هفت سال وزیر ؛ اگر تا بیست و یک سالگی خصلت های او را پسندیدی ( که خوب ) وگرنه او را به حال خودش رها کن ، به تحقیق که نزد خداوند معذور خواهی بود ) .
طبق این روایت، سنین جوانی آخرین مرحله ای است که پدر و مادر در تربیت فرزندان نقش اساسی داشته و با در نظر گرفتن روشی مناسب می توانند قدمی در جهت موفقیت و سعادت فرزندان خود بردارند؛ البته واضح و روشن است که نیاز به هدف، برنامه ریزی دقیق و پشت کار، لازمهی هرکاری از جمله تربیت فرزنـدان است؛ آ. س. ماکارنکو، نویسندهی کتابهای تربـیتی می نویسد:
والدین فقط در کنار فرزندان بودن را کافی می دانند و امیدوارند که ، همه چیز به خودی خود به دست بیاید، آنها نه هدف معینی دارند و نه برنامهی مشخّصی؛ مسلّما ً در چنین موردی نتیجهی کار هم همیشه اتفاقی خواهد بود، و اغلب چنین والدینی بعد تعجب میکنند که چرا فرزندانشان، بد بار آمده اند؛ هرگاه هدف از پیش نامعلوم باشد، هیچ کاری را نمیتوان، خوب انجام داد[14].
به طور کلی تربیت در سنین جوانی از جهات فراوانی حائز اهمیت است، در روایات نیز بر این امر بسیار تأکید شده است؛ امام صادق (علیه السلام) به احول می فرماید : «علیکَ بالأحداثِ ، فإنّهُم أسرَعُ إلی کُلِّ خیرٍ »[15]؛ (جوانان را دریابید زیرا آنان زودتر از دیگران به کارهای خیر روی، می آورند).
جوانان به دلیل اشتغالات کمتر و انسجام بیشتر افکار، قابلیت تربیت پذیری بسیاری دارند؛ چنان که امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام) به امام مجتبی (علیه السلام) می فرماید: « فبادَرتُکَ بِالأدَبِ قبلَ أن یَـقسُوَ قلبَکَ و یَشتَغِلَ لبُّکَ »[16]؛ ( پس به تربیت تو همّت گماشتم قبل از این که قلبت سخت شود و فکرت به امور دیگری مشغول گردد ) .
بنابراین پدر و مادر به عنوان مؤثرترین مربی در این دوره ی تربیتی ، اساسی ترین نقش را در تربیت فرزندان ایفا می کنند و طبق آیات و روایات هر انسانی که متولد می شود بر پایه ی توحید و فطرت خداجویانه متولد می شود و این والدین هستند که با تأثیر گذاری خود بر فرزندان ، آنان را یهودی و یا مسیحی بار می آورند؛ از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که: «کلُّ مولودٍ یُولدُ عَلَی الفطرةِ الاّ أنّ أبَواهُ یُهَوِّدانِهِ أو یُنَصِّرانِهِ أو یُمَجِّسانِهِ »[17]؛ ( هر مولودی بر مبنای فطرت و سرشت خدایی متولد می شود و جز این نیست که پدر و مادرش او را یهودی یا مسیحی و یا زرتشتی، بار می آورند).
این حدیث وظایفی را در قبال تربیت فرزندان ـ مخصوصاً در دوران جوانی ـ برای پدر و مادر ثابت میکند ، زیرا اولاً انتخاب سیره و روش زندگی آینـده ی فرزندان را منـوط به چگونگی تربیـت آنان توسط والدین می داند ، ثانیاً سن جوانی دوره ای اسـت که جـوان روش زندگی آیندهی خود را بر پایه ی آموزههای خود انتخاب می کند و تربیت صحیح والدین می تواند او را در رویارویی با بحران انتخاب، که در این سنین اتّفاق می افتد، راهنمایی کند.